افزایش عالی آمار بازدید از سایت یا وبلاگ شما

۱۳۹۰ مرداد ۲۱, جمعه

پسرخاله ما رو باش

دو سه روز اول رمضون این پسرخاله من هر روز دم سحر میسکال میزد و منو از سفره سحری میکشوند پای گوشیم بعد قطع میکرد، دیشب گفتم دیگه نوبت منه که اذیتش کنم شمارشو گرفتم بعد نیم ساعت برداشته میگه آخه مگه کرم داری نصفه شبی زنگ میزنی آدمو زابرا میکنی؟!!!
..
..
..
خوب من از کجا باید بدونم تو مثل این جو گیرا فقط سه چهار روز اول رمضونو سحرا پامیشی واسه روزه؟!!!

پت و مت

دو تا همخونه ای دارم هر چند وقت یه بار اسباب خنده منو فراهم میکنن. مخصوصا وقتی با هم دعوا میکنن، آی حال میکنم و میخندم بهشون. البته دعواهاشون خیلی جدی نیستا.
همین چند روز پیش بود که با هم داشتن در یخچالو تعمیر میکردن، آخه همین جور راه به راه باز میشه درش، خلاصه اینقدر به هم پریدن و لیچار بار هم کردن و نظرات مهندسانه همدیگه رو رد یا تایید کردن که من آهنگ پت و مت رو گذاشتم و صداشو بلند کردم، بعد هم رو کردم بهشون و همراه با آهنگ دستامو تکون دادم و گفتم ادامه بدین بچه ها...



پ.ن:
1. من اون روز سالم موندم.
2. یه رفیق خوب هیچ وقت تو نت دوستاشو مسخره نمیکنه
3. البته اونا هم این متنو میخونن اگه گفتن برش میدارم (خیلی میخوامتون بچه هاااا، بهترین همخونه ایا رو دارم)

رابطه

آیا میدانستین هر چه به طرف بالای شهر بروید، اندازه کاسه حلیم و قیمتش رابطه معکوس خواهند داشت!




پ.ن: میدونم رابطه هه مشکل داره ولی مهم لپ مطلب بود که گرفتین، پس گیر ندین.

!!!!!!

عکسشو نشون مامانم دادم میگم چطوره؟ میگه: کیه این؟ خیلی فشن و خوشگله. ولی بدرد تو میخوره واسه داداشات خوب نیست این مدلی!!!!
..
..
..
از همون اولم مامانم میگفت تو با داداشات فرق میکنی، زیاد مذهبی نیستی!!!
صبر کن ببینم مگه من منظورم از نشون دادن اون عکس این بود که ببینیم به درد کدوم یکی از ما سه برادرا میخوره همون بره خواستگاریش؟!!!



پ.ن:
1.قربون مامان خودم برم که خیلی دوسش دارم، همین.
2. یه دختر مانتویی معمولی اینجا تو شهر ما فشن حساب میشه.
3. قضیه کلا کنسل شد رفت پی کارش

مسواک

اون قدیما که همه روزه میشدن میشد اگه حال نداشتی بعد سحری مسواک نزنی، کسی متوجه نمیشد، ولی الآن دیگه نمیشه، مسواک نزنی میگن این مسلمونا چقدر بیشعورن، دهنشون بوی سگ میده!!!

۱۳۹۰ مرداد ۱۹, چهارشنبه

دزدی بانک

از یارو سارق حرفه ای بانک میپرسن شما چطور تونستین بانک به اون بزرگی رو بدون کوچکترین دردسری خالی کنین و در برین.
میگه: هیچی، یه سری از بچه ها رو فرستادیم برن آب بازی، نیرو های پلیس از همه نقاط شهر واسه دستگیری این عمال بیگانه اعزام شدن، ما هم سوت زنان رفتیم بانک رو خالی کردیم. رفقامونم بعد یه روز آزاد شدن.




پ.ن:  خنک

۱۳۹۰ مرداد ۱۳, پنجشنبه

سرباز و سینما !

با بچه ها تصمیم گرفتیم بریم سینما، تو صف بلیط بودیم که دختره پشت سرمون به دوستاش گفت: آخه این سربازای کچل رو چه به سینما! چی از فیلم میفهمن آخه اینا
بللللللههههه؟؟؟؟!!!
.
.
.
آقا چرا اجازه نمیدن اسلحه هامونو همه جا با خودمون ببریم؟ نیاز میشه بعضی جاها :)